جدول جو
جدول جو

معنی فرا سر - جستجوی لغت در جدول جو

فرا سر(فَ سَ)
بر سر. (آنندراج). گرد سر. گرداگرد سر:
بسکه از نرگس تو فتنه فزوده ست رواج
دامن فتنه چو دستار فرا سر پیچم.
ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج).
، زیر سر: همانجا خفتی بر زمین و بالش فرا سر نه. (تاریخ بیهقی). رجوع به فرا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراچهر
تصویر فراچهر
(دخترانه)
مرکب از فرا (بالاتر) + چهر (صورت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرانسه
تصویر فرانسه
از مردم فرانسه، زبان مردم فرانسه مثلاً کلاس فرانسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخ سیر
تصویر فرخ سیر
دارای سیرت نیکو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراسر
تصویر فراسر
بالای سر، گرد سر، زیر سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوار
تصویر فراوار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخور
تصویر فراخور
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، سازوار، محقوق، اندرخور، فرزام، ارزانی، مناسب، شایان، مستحقّ، صالح، شایگان، خورند، باب، بابت، خورا
مناسب، اندازه، تناسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا دست
تصویر فرا دست
آنکه بر دیگری تفوق و برتری دارد، بالاتر
فرا دست آمدن: به دست آمدن، پیش آمدن
فرا دست دادن: سپردن، به دست کسی دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ بر
تصویر فراخ بر
فراخ سینه، آنکه سینۀ پهن دارد
فرهنگ فارسی عمید
(فَ سَ)
دهن گشاد از شیشه و مانند آن: در شیشه ای فراخ سر کنند و روز اندر آفتاب و شب اندر جای گرمی نهند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به فراخ دهن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرا ئر
تصویر سرا ئر
جمع سریره، رازها نهانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخ سیر
تصویر فرخ سیر
سیرت نیکو داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ بر
تصویر فراخ بر
دارای سینه پهن و خوش اندام فراخ سینه پهن سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخور
تصویر فراخور
لایق و شایسته و سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
به دست 0 یا فرا دست آمدن 0 پیش آمدن 0 یا فرا دست دادن 0 سپردن تسلیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفرا بر
تصویر صفرا بر
تلخه بر آن چه که صفرا (زرداب) را کم کند: شاه توت صفرابر است
فرهنگ لغت هوشیار
راز راز سر سر، امری است مخصوص بخداوند مثل علم بتفصیل حقایق در اجمال احدیث و جمع و اشتمال آن حقایق بر آن شکلی که هست و آیه و عنده مفاتح الغیب لایعملها الا هو ناظر بهمین معنی است (تعریفات)
فرهنگ لغت هوشیار
در هر میوه دو قسمت موجود است: یکی هسته ها دیگر فرابر که از هر طرف هسته ها را فرا گرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ سر
تصویر فراخ سر
دهن گشاد (شیشه و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد سر
تصویر درد سر
دردی که در ناحیه سر احساس شود، گرفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
بالای سر گرد سر: فراسر پدر نشست گریان. بسکه از نرگس تو فتنه فزوده است رواج دامن فتنه چو دستار فراسر پیچم. (ابو نصیر نصیری بدخشانی)، زیر سر: همان جا خفتی بر زمین و بالش فراسر نه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا در
تصویر فرا در
چوبی که در پس در خانه اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ بر
تصویر فراخ بر
((~. بَ))
فراخ سینه، پهن سینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخور
تصویر فراخور
((فَ خُ))
درخور، سزاوار، متناسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراسر
تصویر فراسر
((فَ سَ))
بالای سر، گرد سر، زیر سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا سرشت
تصویر فرا سرشت
ماورا الطبیعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرا سپهر
تصویر فرا سپهر
ماورا الطبیعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
متداول، جامع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراخور
تصویر فراخور
مناسبت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
Pervasive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دری تنگ در آغل گوسفندان که برای خروج یک به یک آنان به بیرون
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در حومه نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای دهستان دابوی شمالی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
onipresente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
повсеместный
دیکشنری فارسی به روسی